سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و در گفتار دیگرى که از این مقوله است فرمود : ] از مردمان کسى است که کار زشت را ناپسند مى‏شمارد و به دست و زبان و دل خود آن را خوش نمى‏دارد ، چنین کسى خصلتهاى نیک را به کمال رسانیده ، و از آنان کسى است که به زبان و دل خود انکار کند و دست به کار نبرد ، چنین کسى دو خصلت از خصلتهاى نیک را گرفته و خصلتى را تباه ساخته ، و از آنان کسى است که منکر را به دل زشت مى‏دارد و به دست و زبان خود بر آن انکار نیارد ، چنین کس دو خصلت را که شریف‏تر است ضایع ساخته و به یک خصلت پرداخته ، و از آنان کسى است که منکر را باز ندارد به دست و دل و زبان ، چنین کس مرده‏اى است میان زندگان ، و همه کارهاى نیک و جهاد در راه خدا برابر امر به معروف و نهى از منکر ، چون دمیدنى است به دریاى پر موج پهناور . و همانا امر به معروف و نهى از منکر نه اجلى را نزدیک کنند و نه از مقدار روزى بکاهند و فاضلتر از همه اینها سخن عدالت است که پیش روى حاکمى ستمکار گویند . [نهج البلاغه]

ام آر آی یا تونلی به نام قبر

ارسال‌کننده : رضا شاعری در : 91/5/3 6:15 عصر

رفتم ام آر آی دادم.

چقدر اشعه اش ناجور چقدر استرس داار بود. انگار آدم رو میزارن تو قبر جدا. شما ام ار آی دادی؟؟ انقد پا وبدنم درد میکرد که دیگه امیدی نداشتم زنده بیام بیرون نمیدونم چرا اشعه اش شروع شد پادرد گرفتم!! اونجا با خودم گفتم وقتی رفتم بیرون (اگه زنده در اومدم):) باید یه مطلب با این موضوع بنویسم تونل قبر.

این روزها گاهی که تلنگر بهم  میخوره به مرگ فکر میکنم. شاید ترسو شدم نمیدونم چرا! شاید از گناه زیاده نمیدونم یهو یادم می افته که باید همه چی رو بزارم برم. این البته حرف تازه ای نیست خیلی وقت ها توی ختم و شادی از دهن خیلی از آدم ها شاید به شکل یه تجربه یه اتفاق که همه با رفتن عزیزانشون لمش کردن میگن.

اما این روزها حال و هوای عجیبی دارم ایکاش برای ترس از جهنم نباشه. یعنی این بار گناه منو اینجوری نکرده باشه. ایکاش می شد مثل نوجونی هام با یه مناجات یه زیارت عاشورا یه دعای کمیل دل وجان و روحم به وجد بیاد نمیدونم چم شده. ایکاش پاک از این دنیا برم. ترس دارم .

که دقیقه نود وقتی سوت پایان زندگی دنیوی رو  زدش خدا، من باخته باشم.

این روزها خیلی ازش میخوام. به قول طیب حاج رضایی خدایا مارو پاک کن وبعد مارو خاک کن ... جمله ای که فاطمیه در محضر امام عزیزمون آقای عالی چندین بار نقل کرد. ام آر آی مثل اتاق جوش آرگون توی اون حباب خاصه.

وقتی که میخوای بری توش خانم دکتر میگه چشماتو ببند وقتی رفتی داخلش میگه اگه دوست داشتی بازش کن . اما چه فایده وقتی باز کردی چشماتو دست و پات بسته است. و اون صدای تق تق مداوم دستگاه توی اون دروخ ساختگی آدمیزاد و اون دنگ ودانگ  وصدای داخل قبر که بیشتر آدمو یاد آهنگ فیلم های ترسناک و شب بیست ونهم میندازه ...
بیشتر احساس میکنی هیچ کاری از دستت بر نمیاد وشاید دوباره دنبال فرصت میگردی. فرصت ...




کلمات کلیدی :

قالب وبلاگ | قالب
گالری عکس
دریافت همین آهنگ

قالب وبلاگ